محمودسلطان آرزوها

سلام به وبلاگ سلطان آرزوها خوش آمدی

محمودسلطان آرزوها

سلام به وبلاگ سلطان آرزوها خوش آمدی

یا که به راه آرم این صید دل رمیده را

یا که به راه آرم این صید دل رمیده را

یا به رهت سپارم این جان به لب رسیده را

یا ز لبت کنم طلب قیمت خون خویشتن

یا به تو واگذارم این جسم به خون تپیده را

شبنم اشک من شود برگ‌ نشین ز ناز تو

خاک ‌نشین چرا کنی عاشق نازدیده را ؟

چهره به زر کشیده‌ام، بهر تو زر خریده‌ام

محمود به هیچ ‌کس مده بنده‌ی زر خریده را

گر ز نظر نهان شوم چون تو به ره گذر کنی

کی ز نظر نهان کنم، اشک به ره چکیده را؟

گر دو جهان هوس بود، بی‌تو چه دسترس بود؟

ایل گولی گر قفس بود، محمود پر بریده  را

جز دل و جان چه آورم بر سر ره؟ چو بنگرم

ترک کمین گشاده و شوخ کمان کشیده را

خیز، بهار خون‌جگر! جانب بوستان گذر

تا ز هزار بشنوی قصه‌ی ناشنیده را

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد